عشق مثل پرواز یک پرنده هست همه جا دنبال عشق از دست رفته اش می گرده همه جا رو نگاه می کنه تا شاید اونو لابلای ادمها ببینه هر لحظه هر ثانیه ماری جلوی چشماشه اون فقط ماری رو میخواد اما ماری اونو نمیخواد اون بدون ماری احساس خستگی می کنه احساس تنهایی شب که میخ.اد بخوابه نمیتونه ساعت شده 1 نصف شب همه خوابند عاشقان که عشقشونو از دست دادند بیدارند ساعت 2 نصف شبه اون بیداره ساعت 3 نیمه شب گذشته اه ماری تو مگه کی هستی این همه دوستت داره ماری عزیز ... همه ما وارثیم وارث عذاب عشق اما اینجا یه فرقی بین عاشقها وجود داره عذاب و درد و رنج کسی بیشتره که خیلی شده خراب عشق تمام فکرشو هستی خودش رو به پای عشق ریخته اما اون عشق دیگه نیست و راحت گذاشته رفته رفتی و بی تو دلم پر درده اتش عشقم بی تو چی سرده عشقی که ادم فکر می کرد همه زندگیشه دیگه نیست اون رفته اونی که رفته دیگه بر نمی گرده یا بر می گرده عاشق وقتی عشق رو از دست میده یاد لحظاتی خاطراتی می افته که با اون بود همه حرفها همه حرکات اون به یادش میاد فقط یه فرصت میخواد یکبار دیگه اونو ببینه و با اون حرف بزنه و اینبار بیشتر جذبش میشه و اینبار حاضره دارو ندارشو بده تا اونو دوباره بدست بیاره اون نمیتونه به راحتی عشق رو فراموش کنه همیشه دوست داره از اون براش حرف بزنه یا خودش با هرکی که نشسته در باره عشقش بگه بقیه کارها از نظر عاشق بی فایده هست میلیاردها ثروت نمیتونه خوشحالش کنه اون فقز ماری رو میخواد اما ماری اونو نمیخواد شاید ماری مجبوره از اون دور بشه شاید یک ناراحتی دیده شاید درکش نکردند اما بهتره اگر ماری این نوشته رو خوند یک فرصت به عشقش بده ماری عشقت داره درد میکشه عشقت بیخواب شده عشقت همونی که همیشه میگفتی دوستت دارم داره میمیره ماری گوش کن به راحتی از این حرفها نگذر نگاهی کن به دورو برت عشق فقط یکیه اگه از دستش بدی دیگه نمیتونی مثل اون پیداش کنی ماری اینجا به فکر میره نکنه moarafi.blogsky.com همه اونهایی که میگن ماری دوستت داریم الکیه و عشق نیستند و فقط میخوان رو ببوسن بغل کن برن دنبال یکی دیگه هوسهای زود گذر ماری چشماتو باز کن و برو به طرف عشقت تا اونو دوباره با دیدنت جون بگیره ماری عشقت داره ذره ذره اروم اروم اب میشه برو ماری نجاتش بده برو برو برو.........هر چی به عشقت میگن ماری رو فراموش کن برو یکی دیگه پیدا کن noaran.blogskycom اون میگه من فقط ماری رو میخوام اما ماری منو نمیخواد ماری میبینی چقدر دوستت داره اون میگه یا ماری یا هیچ چیز ماری هیچ میدونی اگر عشقت دوباره تو رو ببینه مثل گل شکوفا میشه میتونه لبخند بزنه ماری تو ار گریه های شبانه عشقت خبر داری؟ چطوری دلت میاد راحت بخوابی در حالی که عشقت 100 بار از خواب بیدار میشه و دوباره یادش میاد ماری نیست و یک روز سخت و طاقت فرسا رو باید به شب برسونه بدون اینکه کاری کرده باشه شب که میشه خیلی خسته هست در طول روز فقط این غم بود که با اون همدم بود............................
عاشق یا معشوق همیشه و در همه حال به فکر عشقشه همه جا با اون هست شب قبل از خ.اب نصف شب . حتی در لحظه اول بیداری پس از خواب اون هیچکسی رو زیباتر مهربانتر دلرباتر از عشق خودش نمی بینه دنیا حرف هم به اون بزنی که این عشق به درد تو نمی خوره اون گوشش این حرفها فرو نمی ره اون فقط ماری رو میخواد حتی اگه ماری اونو نخواد اگر ماری هم اونو بخواد که دیگه اخر عشقه کوهی از اتشفشان در درون دل انها روشن میشه میتونن بدون لشکر دنیا رو با قلبهای عاشقانه خودشون فتح کنند انها فکر می کنند چقدر این زندگی زیباست چقدر قشنگه لحظه عشق و عاشقی و فکر می کنند از خودشان خوشبختتر در این عالم هستی نبود و نخواهد بود انها حتی اگر به جهنم هم بروند اگر در کنار هم و در اغوش هم باشند گویی در بهشت هستند فقط با هم باشند این برای انها یعنی تمام دنیاست... اما چه شد ان همه عشق ناگهان فرو ریخت از هم پاشید یکی در به در شد ان یکی گویی اصلا عشقی نداشت و عاشق نبود بهتر که عشقی در دل دیوانه من جا نگیرد چون این قصه روزی پایان پذیره انوقت من هم مثل مجنون میشم اه مجنون تو چه کشیدی از دست لیلی و ای فرهاد که کوه را کندی تا به شیرین برسی در این قصه های عشق و عاشقی زمانی به اوج خودش میرسه که 3 ک3 هم نداشته باشن بمونه پس از ازدواج انوقت اگر اندو برای هم ماندن عشق واقعیست و اگر از هم جدا شوند یکی عاشق واقعی بود ان دیگری عاشق نبود و به دنبال عشق دیگری می گشت نیاز این 2 از روز اول یکی بود اما کسی از دل ان یکی خبر نداره که ایا واقعا اون منو میخواد یا نه حتی اگر واقی هم هر 2 یکدیگر رو بخوان باز این عشقها با دیدن یکی دیگه و یک حس دیگه و یک تجربه دیگه جاشو به دیگری میده شاید هم که نه واقعا برای هم بمونند و از دیدن هم تا اخر عمر هم سیر نشن اما ذاتا انسان تنوع طلبه یک چشم سیاه یک چشم سبز یک چشم ابی یک صورت سفید یک صورت سبزه هر کدامشان ممکنه ادمو از عشق قبلی دور کنه و حتی از چشمش بیفته اما با تجربه کردن تازه می فهمه کدام بهتره اما باز هم سیراب نمیشه و noaran.blogsky.com این تنوع تا اخر عمر با ادم هست همین تنوع رز مورد همه چیز هست لباس خوراک مسافرت و همه چیز به خاطر همین هست که ادمها قصه هایی پر از عشق دارند و یا تلاش می کنند به بهترین ها برسند...می روم دور از تو با دنیای خود خلوت کنم اخر باید من به این بیگانگی عادت کنم شورو حالی دارم امشب به چه حالی دارم امشب تا تو بودی زندگی سرشار از عشق و صفا بود چه بگویم ای دل تو با من چه کارها که نکردی اگر یکشب تو را در خواب بینم به گیسویت بیافشانم ستاره می دونم لبات گل اناره بوسه از اون چه حالی داره .............منبع از وبلاگ زیبای نانسی noaran.blogsky.com
i am happy now becuase i can with you speack english if i travel to your country i can buy food and i want hotell one room and foof home and i like see you very soon i am single but my age is 47 years old you think i am old man? i am not young i am fat old man wow oh yes i like see film space and war stars and i like go to garden and i rien in street see shop cafi shop and maybe dansing nop sports no dansing music music in cloob is bad is not bad? you thin is good oky we can make one job new job for money are you rich man? oh very good you are rich man and friends with bil gites good bye i want go in home for sleep see you later tommarow......kiss youy...