این مطالب را از وبلاگ بادام زمین برداشتم ..همین الان در بلاگ اسکای از وبلاگ خوب بادام زمینی برداشت کردم وبلاگها در مشهور کردن سایتها و وبلاگها نقش مهمی بر عهده دارند چون بادام زمینی رو دیدم رانک الکساشو نکاه کردم باور کردنی نیست این وبلاگ واقعا 39 تا لینک داره لینک دادن به این وبلاگ میدونی یعنی چی یعنی اینکه این وبلاگ بی نظیره گفت در عشق من از جان گر توانی بگذری با رقیبان مهربانی با من نامهربانی می کنی اگر فکر می کنی شبها من نمی دانم تو با کی هستی و الکی به من می گی دوستم داری اگر پنهانکاری کنی ستاره های اسمان تو رو می بینند تو با من دشمنی می کنی اما با دیگران دوستی می کنی من میسوزم میسازم چیزی نمی گم چون نمی تونم چیزی بگم به هر حال تو یک انسان ازاد هستی اخرش زیاد به تو فشار بیارم از من جدا می شی و میری با دیگران خوشی می کنی چشم برای نگاه کردنه و من نگاهت کردم عاشقت شدم اما تو هزاران عشق میخوای تو سیری ناپذیری تو زیبایی و از زیبایت دوست ئاری همه لذت ببرنند ولی زیبایی همیشگی نیست توی این عالم دنیای به این بزرگی اخرش یکی پیدا میشه که برای من باشه ولی از بدشانسی من با هرکی اشنا شدم همه گفتند دوستت داریم و عاشقت هستیم و فقط تو اما همه اونها فقط حرف میزدند و دلشون پیش دیگران بود وای که این زندگی چرا اینجوریه دیگه به من نگین دوستت داریم که باورم نمیشه ............
آنگه بیا
گفتم به چشم گفتم به چشم
گفت در راه نخستین گر ز من رسواتری آنگه بیا
گفتنم به چشم گفتم به چشم
گفت اگر داری به وصل من امیدی بعد از این
باید از آنم کنی صرف نظر
گفتیم به چشم
گفت باید نام مجنون زنده گردانی به عشق
در جهان بر پا کنی شوری دگر
گفتم به چشم گفتم به چشم گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتمش ای بی وفا جور جفا با ما چرا
با رقیبان مهربانی دشمنی با ما چرا
ای سیه چشمان مگر عاشق شدن باشد گناه
روز من کردی سیه با دیده روشن چرا
گفت گر مرا خواهی با آتش عشقم بسوز و گفتگو نکن
گه به شیدایی گه به رسوایی به جز من آرزو مکن
تا شود پنهان این غم سوزان
شبم شود ستاره باران
جهان شود به کام یاران
گفت باید نام مجنون زنده گردانی به عشق
در جهان بر پا کنی شوری دگر
گفتم به چشم گفتم به چشم گفتم به چشم
گفتم به چشم
گفتمش ای بی وفا جور جفا با ما چرا
با رقیبان مهربانی دشمنی با ما چرا
ای سیه چشمان مگر عاشق شدن باشد گناه
روز من کردی سیه با دیده روشن چرا
آه
گفت گر مرا خواهی با آتش عشقم بسوز و گفتگو نکن
گه به شیدایی گه به رسوایی به جز من آرزو مکن
تا شود پنهان این غم سوزان
شبم شود ستاره باران
جهان شود به کام یاران