شغلت رو عوض کردی اینجوری شد چه جوری شد؟

مغازه رو اقا  باز کرد به امید  فروش زیاد شغلش بوتیک بود و همه جور لباس هم می فروخت بگو خوب گفتم  خوب اولین مشتری اومد یک خانوم  پولدار  شیک از ماشین  ب ام و  پیاده  شد و با  ناز  و  افاده  ادکلون  زده گفت  سلام اقا  اقا گفت سلام  در خدمت شما  هستم مازماذل چه  امری  فرمایشی  دارند  فوری  انجام  بدم خانوم گفت یک  بسته  ادامس  موزی  میخوام  اقا  گفت ببخشید خانوم  اینجا  بوتیک  هست  ادامس  چند تا  مغازه  انطرفتر سوپرمارکت هست  دارند خانوم  گفت  راستش از ال هم  میدونستم  هیچی  نداری  من رفتم اقا گفت  بسلامت  خوش امدید  ویل کام دوباره  تشریف  بیارید مغازه  خودتونه  خانوم  گفت ولی  تو که  ادامس نداری این  مشتری رفت  مشتری بعدی  اومد با  ناز و  افاده  ماشین  بنز  خودش  رو پارک کرد  و رفت داخل مغازه  گفت اقا  اقا  گفت  بفرمایید گفت  شکلات کاکویی دارید اقا  گفت اینجا  بوتیکه چند مغازه  انطرفتر   مشتری سوم  با ماشین  پیکان یک خانوم 30  ساله  قد  بلند و  بسیار  شیک گفت  اقا  بستنی دارین  اقا  گفت  خانومها  چرا  امروز همه  چیز میخوان  به  غیر از  لباس  کیف  کفش خانوم گفت ولی میبینی که من یک  نفرم  خانومهای  دیگه  کی هستند اقا  گفت از امروز صبح تا  حالا هر کی اومد  هوس  خوردنی می کرد نمی دونم  چی شده سوپرمارکت هم  شغل  خوبیه ها  باید  عوض کنم  خلاصه  تا  شب  هیچی  نفروخت و  همه می اومدند  خوردنی میخواستند اقا  شغلش رو عوض کرد مشتری اومد گفت واه  اشتباهی  به  ادم  ادرس میدن گفتند همین  مغازه  شیکترین  لباسها  رو  دارند اقا  گفت  بستنی  شکلاتی کیکی ادامسی  چیزی  نمی خواهین گفت نه مشتری دوم و هزارم  همه  اومدند لباس بخرند ولی این سوپر شده بود همین  دیگه رفت  دوباره  همان شغل اولی بوتیک رو  باز کرد گفت امروز اینجوری یه بار پیش اومد شغل خودم  بهتره ....