خوب بهتره مهربونتر بشینیم معرفی یک وبلاگ بادام زمینی نوشت: اولین دیدار

خوب بهتره مهربونتر بشینیم معرفی یک وبلاگ بادام زمینی نوشت: اولین دیدار اولین تجربه دوستی خوب در یک شهر قشنگ با تو و در کنار تو همه جا دیدن داره همه چیز قشنگه معرفی بهترین وبلاگ و سایت اینبار نوبت بادام زمیینی هست که در بلاگ اسکای دیدم اون اینگونه نوشت: زیر گوشم گفت چی گفت: گفت  اولین باره میبینمت خوب شد کلیک کردی آشنایی از یه جایی شروع میشه خوب حالا که وارد وبلاگم شدین اول از همه سلام بعدش می تونین این مطالب رو بخونین شاید یه جایی یه روزی بدردتون بخوره اگر هم دیدین برای شما فایده ای نداره چیزی از دست نمی دین شاید شما هم یه بار رفتین به این شهر ممکنه برای تفریح یا  برای کار یا خرید شاید هم دوستی منتظر شماست و اولین دیداره  خلاصه هر کسی یه جوری از این شهر به اون شهر میره  ممکنه یکی از دوستش قهر کنه و مدتی حس کنه که بهتره دور از از اون باشه حالا که بود و نبودم واسه تو فرقی نداره بودن من کنار تو خستگی برات میاره میدونی میرم از این شهر خوب رفتین به این شهر میخوای بدونی کرایه اش از شهر ایکس به شهر دیگه چقدره ایستگاه ماشین یا همینجوری دست نگهمدارین تا یکی از این ماشینها سوارتون کنه راستی اگر گذر شما به لاهیجان یا رشت افتاد و سنتون هم بالای 44 سال بود باغ ملی یا همان قوری  جای قشنگیه همه اونجا منتظر هم هستند و سبزه میدان رشت هر کسی میتونه بهترین دوست زندگیش رو پیدا کنه کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز  .... دوست دارین با اونی که دوستش دارین حرف بزنین کنارت هست اما هر 2 تا ساکتین و منتظرین اون حرف بزنه تو هم خیلی دلت میخواد حرف بزنی اینجا توی دلت میگی نفسهام در هوای  یه صبح دلپذیره میخوام اینجا برای  دلم بخونم یه تنهایی یه خلوت یه سایبون یه نیمکت میخوام تنهای  تنها  واسه خودم بخونم اما تنهایی دنبالش آخرش  پیدا کردن جفتی میشه دوستی که اصلا انتظارشو نداری  نه سوار بر اسب و یا کالسکه ذرین بلکه خیلی  طبیعی  با پای  پیاده میاد چند لحظه نگاهت میکنه میشینه پیشت با پای  پیاده  دل بشکسته اومدم اما نبودی  نگام نکردی  صدام نکردی اما ینبار فرق میکنه هم صدات میکنه هم نگاهت می کنه همصدای خوبم  بخون تا بخونم عمر من تو هستی بگو تا بدونم  قلب شما 2 تا  در حال تپیدن هست تندتر از عقربه های ساعت یعنی این همونه که دنبالشم بدون اینکه  بدونی چی  داری میگی  میگی  تو اونی  همونی  تو همونی که  در رویا  میدیدم بعدش با اینکه  توی  دلت گفتی اما  بغل دستیت میشنوه و نگاهت میکنه و میگه نگاه کن چه خبر شد گل و سبزه دراومد ... پس از چند لحظه سکوت ناگهان اون یا خودت به حرف میاین میگین شما اهل اینجا هستین میگه نه اومدم اینجا مسافرم  از شهرم برای  رفع خستگی پناه آوردم اینجا اونجا که بودم دلم گرفته بود اومدم جای سر سبز مسافر غریبه یه شهر بی نشونه  میخوام  برم گم بشم حالا اومدم اینجا از شهرم دور شدم گم شدم و تو رو اینجا دیدم تو هم میگی  تمام دنیا یه طرف تو یک طرف عزیزم عشقت بدل نشسته عزیزم اینجا دیگه نمونم هوای اینجا واسه نفس کشیدن کمه کیه که به این 2 شهر رفته باشه از این شهرها دست خالی برگشته باشه چای داغ روبرو هم هست با استکان کمر باریک و دور طلایی گویی در این فنجان و استکان خاطره های زیادی هست و اون کبوتران دور درخت که نزدیکت هستند وقتی میخوای از این شهر بری دلت میگه نرو نرو نرو  بمون پیشم ... 2 شهر  یه دنیا خاطره همه چیز بوی آرامش میده  پیرمردهای خوب و مهربون میگن یکی مهربونتر بشینیم و حرفهای  زیبا و قشنگ و پر از احساس و شکوفایی زندگی خوب دیگه چه خبر ...کرایه امسال این ماه از رشت به لاهیجان چقدره… حالا یه راننده ای کمتر میگیره یکی یکمی بیشتر ما در سال 1402 هستیم و کرایه ها معمولا هم هر سال یا هر 6 ماه تغیر میکنه این کرایه از 35 هزار تومان هست تا 40 بعضی ها هم یکمی کمتر یا بیشتر میگیرن شاید هم پول خورد نداشته باشن ادامه در این سایت: armin3d.com