راز پولدار شدن با کفش سایز 38 و 37 مردانه معرفی یک سایت مخصوص بازاریابی راز پولدار شدن با کفش سایز 38 و 37 مردانه اگر به فروشگاههای کفش چه اینترنتی و یا غیر اینترنتی سری بزنید نه در گوگل نه در هیچ فروشاهی نمی توانید کفش سایز شماره 38 و 7 مردانه را پیدا کنید و اگر هم باشه شاید یکی 2 تا اما تا این لحظه چرا هیچ تولید کننده کفشی به این فکر نیفتاده عجیبه وقتی به فروشگاه میری می گی کفش سایز 38 میخوای کفش زنانه میده و از اون فروشنده سوال می کنی چرا مردانه نیست میگه تولید نمی کنند انها شاید فکر می کنند کمتر ادمی سایزش 38 یا 38 باشه اما خیلی ها هستند که مجبورند سایز 40 بخرند با اینکه سایز انها 38 هست حالا هر ادمی که قدش زیر 165 سانت هست همه سایز 38 هستند فرض کنیم یکی بیاد سایز 38 تولید کننه انهم همه مدل چرم اصل غیر اصل چقدر سود میکنه خدا میدون این هنوز به فکر کسی نرسیده کافیه یک قالب 38 درست کنه بعدش ببین چقدر مشتری میره اونجا و تا میتونه در همه ایران حتی جهان نمایندگی بزنه و بازارش حسابی پر رونق میشه خیلی ها هستند که پول دارند میخوان بخرن اما در بازار یافت نمیشه در اینترنت بزنید اگر یک جفت کفش 38 پیدا کردید خیلی خوش شانس هستید ... سایت امارگیر در باره صنوبر نوشت و شباهت امارگیر زنده شمارشگر وب و رشد نمودار را در نهال صنوبر دید همین الان در بلاگ اسکای وبلاگ امارگیر سایت را دیدم و دیدم خیلی خوب نوشت و عالیه دقیقا نوشته ها و مطالبش را اینجا میزارم معرفی می کنم: امارگیر را: چگونه درخت صنوبر بکاریم ؟ و اینکه امارگیر سایت انلاین free real time visitor هم امارگیر هم صنوبر هر 2 تا رشد را نشان می دهد ...امارگیر سایت انلاین free real time visitor و اینکه چگونه درخت صنوبر بکاریم؟ امارگیر سایت انلاین free real time visitor و اینکه چگونه درخت صنوبر بکاریم؟ کاشت درخت صنوبر چگونه هست؟ و اینکه چقدر زمان میبره تا پس از کاشت نهال صنوبر درخت داشته باشیم؟ 2 تا مطالب اینجا میزارم در مورد صنوبر بیشتر بدانیم و هم چنین سایتهای خوب اینترنتی اینبار وب سایت امارگیر زنده شمارنده وب که زبان فارسی را هم داره رایگان و مجانی گوگل خوبه و این سایت reactflow.com اما در باره نهال صنوبر در چه ماهی از سال صنوبر بکاریم؟ همین اولش بگم که بهترین فصل اخرهای زمستان هر سال می باشد صنوبر را در اخرهای اسفند ماه می کارند در چه زمانی صنوبر بکاریم؟ و بین 4 تا 7 یا حتی 11 سال زمان نیازدارد درسته که سریع رشد می کند اما این چند سال حتما باید بگذرد. اگر زمینی دارید که نمی دانید چیکار کنید سود بدهد و خودش باعث رشد خودش شود صنوبر خوبه ایا کاشت نهال صنوبر سود اوره؟ چگونه و در چه زمینی صنوبر بکاریم؟ و چقدر از زمان کاشت تا برداشت زمان میبره؟ صنوبر را برای این می کارند که از ان چوب تولید کنند زمانی که صنوبر می کارید باید به طور تقریبی از چهار سال به بالا به فکر برداشت ان باشید و تا هشت یا ده سال هم زمان میبرد. معمولا صنوبر خاکستری می کارند و شاید بهتر است بدانید که صنوبر اب زیادی می خواهد و نسبت به درختان دیگر صنوبر صنوبر را در اخرهای اسفند ماه می کارند در چه زمانی صنوبر بکاریم؟ و بین 4 تا 7 یا حتی 11 سال زمان نیازدارد درسته که سریع رشد می کند اما این چند سال حتما باید بگذرد. اگر زمینی دارید که نمی دانید چیکار کنید سود بدهد و خودش باعث رشد خودش شود صنوبر خوبه ایا کاشت نهال صنوبر سودداره؟ چگونه و در چه زمینی صنوبر بکاریم؟ و چقدر از زمان کاشت تا برداشت زمان میبره؟ صنوبر را برای این می کارند که از ان چوب تولید کنند زمانی که صنوبر می کارید باید به طور تقریبی از 5 سال به بالا به فکر برداشت ان باشید و تا 11 سال هم زمان میبرد. معمولا صنوبر خاکستری می کارند و شاید بهتر است بدانید که صنوبر اب زیادی می خواهد و نسبت به درختان دیگر صنوبر بیشتر اب نیاز دارد در گیلان و مازندران چون بیشتر وقتها باران میبارد زمین خوبی برای کشت هست اما زمین را نیز باید اماده کرد اما زمین زیادی می خواهد هم یکجوری اشتغالزایی هست و از تولید به مصرف سود میده نهال صنوبر را که کاشتید نیاز چندانی به مراقبت ندارد و فقط قلمه های صنوبر اب می خواهند بعضی وقتها ممکن است تا 11 یا حتی 12 سال هم زمان ببرد فرض کنید چند هکتار زمین دارید و سن شما 21 سال هست وقتی 32 ساله شدید صنوبر رسیده و اماده هست درختان تبریزی را در نزدیکی های فروردین می کارند نهالها معمولا باید به 55 سانتیمتر در گلدان برسند تا از کلدان خارج شده و در زمین کاشته شود صنوبر کانادایی حتی 66 یا 74 سال عمر می کنند نزدیک به یک میلیون برای هر هکتار و هر سال نیز 300 هزار تومان نیاز و هزینه می شود.؟ در میان هزاران سایت شمارشگر زنده و دقیق بازدیدکننگان سایت این سایت بی نظیر هست فوق العاده هست این سایت واقعا به درد بخوره یه بار تست کنی عاشقش میشی دیروز سایت reactflow.com معرفی کردیم امروز نوبت این سایت هست زبان فارسی را هم داره ....
وبلاگی الان در بلاگ اسکای دیدم بگو خوب در باره مهر و محبت و دوستی و اینجور چیزا نوشته عالی نوشت دیدم پسندیدم و برای وبلاگ نویس بادام زمینی آرزوی روزهای خوب کردم درخت دوستی بنشان اون اینگونه نوشت: بیا آشتی کنیم دنیا 2 روزه سالها با هم قهر بودند ولی دیروز آشتی کردند بعضی وقتها ادم بهتره دوستی کنه و به دشمنی ها پایان بده فرزندان و نوه ها و فامیلها آسیب می بینند انها چه گناهی کردند که باید با قهر 2 فامیل نزدیک که با هم برادر هم هستند بسوزند تا دیروز 2 تا از فامیلهای ما که آشتی کردند البته با پا در میانی بعضی از بچه هایشان شیرینی خریدند و نقل نبات و شادی کردند انها احساس کردند که در این مدت 10 سالی که با هم قهر بودند هر 2 تایشان ضرر کردند بچه های انها نیاز به هوای تازه داشتند انها 2 دختر داشتند که خیلی اصرار می کردند که آشتی کنند اکنون ان 2 دختر یکساعت هم یکدیگر را تنها نمی گذارند و 2 برادر زاده با هم گل میگن و گل می شنوند سیما و میترا یکی 17 ساله و ان یکی 19 ساله میگن حیف شد که ما نتوانستیم در زمان بچگی با هم بازی کنیم و خاطراتی داشته باشیم برادران و زن برادران انها اکنون روحیه بهتری دارند و میگن گذشته ها گذشت بیا از حالا قدر یکدیگر را بدانیم حیف که پدر و مادرهایمان زنده نیستند انها خیلی دوست داشتند ما 2 خانواده آشتی کنیم بیا آشتی کنیم بازی کنیم دنیا 2 روزه .......ببین بچه های ما چقدر نیاز به دوستی داشتند و ما غافل بودیم .............
اسم وبلاگ بادام زمینی هست انرا خواندم دیدم عالیه پسندیدم اینجا دقیقا همان مطالب را میزارم انها یکدیگر را غرق در بوسه کردند زمانی که الکساندر دوم دستور حمله به سازوکها را داد الکساندر جوان بود و مغرور در زمان حکومت او بر وسعت قلمروش هر ماه اضافه می شد جنگاوری دلیر و ماهر بود که همه را می توانست شکست دهد اما یکروز در مقابلش قدرتی دید که به این راحتی شکست نمی خوردند زنی به نام هما که فرمانده سازوکها بود در بیشتر جنگها تن به تن و یا حمله گروهی پیروز می شد. هما علاوه بر داشتن سربازهای بیباک و شجاع 100 شیر درنده هم داشت که در زمان جنگ از ان شیرها استفاده می کرد او 1000 شیر و ببر را طوری تربیت کرد که تا وقتی دستور حمله میداد شیرها و ببرها به جان سربازان دشمن می افتاد اما 4 شیر همیشه با اون بودند که از هما محافظت می کرد در هر نبردی که لشکریان هما پیروز می شدند به هر کدام از شیرها یک گوسفند کامل میداد تا انها بخورند و بدرند . در انروز که اوایل صبح بود و هنوز افتاب بیرون نیامده بود الکساندر عزم خود را جزم کرد تا به لشکریان هما حمله کند او نمی دانست که هما 4 شیر درنده هم دارد علاوه بر ان 100 ببر و شیر دیگر هم با اون هست نبرد اغاز شد ددنگ ددنگ سربازان دلیر الکساندر کم کم داشتند پیروز می شدند اما ناگهان هما چون دید نصف سربازانش کشته شدند و ممکن هست شکس بخورد به شیرها و ببرها دستور حمله داد سربازان الکساندر با دیدن این همه شیر ترسیدند و پا به فرار گذاشتند اما الکساندر جنگید تعدادی از ببرها را کشت الکساندر به فرمانده سازوکها گفت این نامردیه که در جنگ از شیرها استفاده می کنید اگر راست میگی بیا ما 2 نفر با هم بجنگیم هما و الکساندر روبروی هم سوار بر اسب یکی اسب سیاه و اسب سفید هم برای هما بود روبروی هم قرار گرفتند هما الکساندر را شکست داد و شمشیرش را بیرون اورد تا بر قلب الکساندر فرو کند که ناگهان کلاهخود الکساندر از سرش افتاد هما با دیدن یک جوان زیبا و دلاوری جنگجو یک دل نه صد دل عاشقش شد و کلاهخود خود را از سرش برداشت الکساندر با دیدن یک زن زیبا خیره خیره به او نگاه می کرد هما فوری شمشیرش را انداخت بر زمین کنار الکساندر نشست و الکساندر را غرق در بوسه کرد اسبها هم با هم دوست شدند 7 شبانه روز جشن گرفتند و هما از خدای خودش تشکر کرد که جنین جوانی زیبا را در اختیار او گذاشت و شکر کزاری کرد و فوری دستور داد به همه مردمان گرسنه غذا مکان و پول بدهد 7 شبانه روز رقصیدند شادی کردند و نوشیدن و عشق انها برای ابد جاودانه شد اسمان رعدو برقی زد و سپس افتاب ظاهر گشت پس از ان همه جا مهر و محبت جایگزین جنگها شد اما در نهایت دستگیر شد هما با دیدن دلاوری الکساندر از اون خوشش امد و با اون به مهربانی رفتار کرد الکساندر هم با دیدن هما عاشقش شد انها با هم ازدواج کردند و با هم متحد شدند تا زمانی که انها زنده بودند در هیج جنگی شکست نخوردند اما ناگهان 200 هواپیما که از قرن 24 به زمان گذشته یعنی در دوران الکساندر در قرن 12 ظاهر شدند هواپیماها هزاران لیتر داروی خواب اور بر سر سربازان الکساند و هما ریختند تا انها بیهوش شوند و به خواب روند الکساندر و هما با دیدن هواپیما شگفت زده شدند و گفتند موجودات فرا زمینی به ما حمله کردند و انها نیز بیهوش شدند تا اینکه هما بیمار شد و جان به جان آفرین تسلیم کرد الکساندر هم از تنهایی و دوری و مرگ هما پس از چند ماه دق کرد و از دنیا رفت با مرگ ان 2 نفر ان مپراطوری یزرگ هزار تیکه گشت و هیچ نام و اثری از ان امپراطوری نماند قصه تمام شد...